خاطره ای از شهید "مهدی ظل انوار" | قلبی آرام
شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۷
مادر شهید "مهدی ظل انوار" در خاطره ای می گوید: بر سر خاک پسرانم نشسته بودم ، قلبم آرام نمی گرفت . خانمی پیشم آمد ، صورتش پوشیده بود . دستش را روی قلبم گذاشت و شروع کرد به دعا خواندن... ادامه متن را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "مهدی ظل انوار" در ششم شهریور ماه 1336 در شیراز دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را از 7 سالگی شروع کرد. دوران دبيرستان را با بهترين نمرات سپري كردو در سال 1355 وارد دانشگاه شيراز شد. سال 1356 به خاطر فعالیت های سیاسی از دانشگاه اخراج شد.مهدي كه امكان ادامه تحصيل از او گرفته شده بود و در ادارات دولتي نيز نمي توانست استخدام شود در كنار برادرش كمال بكار پرداخت. پس از پيروزي انقلاب و بازگشت دانشجويان اخراجي به دانشگاه مهدي نيز به دانشگاه باز گشت. وی پس از مدتی به سپاه پاسداران پیوست و پس از يك آموزش كوتاه مدت راهي جبهه هاي غرب و كردستان شد و در شرايط سخت كردستان به مبارزه بر عليه مزدوران پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در در 19 دي ماه سال 1365 درعملیات کربلای 5 همراه برادرانش کمال و جمال در یک روز به شهادت رسید.
متن خاطره: قلبی آرام
از دست دادن سه فرزند در یک روز برای مادر خیلی سخت بود . آقا کمال قبل از شهادت به مادر گفت :« مادر شما شش پسر داری . سه تا را در راه خدا بده ، سه تا هم برای خودت نگه دار . » مادر تعریف می کرد : « بر سر خاک پسرانم نشسته بودم ، قلبم آرام نمی گرفت . خانمی پیشم آمد ، صورتش پوشیده بود . دستش را روی قلبم گذاشت . شروع کرد به دعا خواندن ، قلبم آرام گرفت . او رفت ، دیگر هم ندیدمش » .
سعادت شهر
چند روزی از شهادت آقا مهدی می گذشت . در یکی از مجالس ختم ،چند خانم غریبه برای تسلیت گویی پیش من آمدند و گفتند :« ما از سعادت شهر آمده ایم. وقتی شنیدیم آقای ظل انوار شهید شده، خیلی ناراحت شدیم و برای تسلیت گویی آمدیم .» من متعجبانه نگاهی به آنها انداختم و نحوه آشنایی آنها را با آقا مهدی جویا شدم .گفتند : « زمانی که سعادت شهر سیل آمده بود ، آقا مهدی با عده ای از دوستانشان به منطقه ی ما آمدند ،خیلی به ما کمک و رسیدگی کردند » . خیلی از مهدی و کارهایش برای سیل زده ها تعریف کردند . اشک در چشمانم حلقه زد . چیزی را شنیدم که تا قبل از شهادت مهدی از آن اطلاع نداشتم .
انتهای متن/
منبع: کتاب بابا خون داد
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
شهدا شرمنده ایم..